گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد دوم
جلد دوم



[تتمه سوره بقره .... ص : 3
اشاره
ص: 4
[سوره البقرة ( 2): آیات 45 تا 46 ] .... ص : 4
اشاره
( وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ ( 45 ) الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ ( 46
[سوره البقرة ( 2): آیه 45 ] .... ص : 4
اشاره
صفحه 25 از 257
( وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ ( 45
ترجمه و شرح .... ص : 4
خداوند متعال در این آیه مبارکه ارشاد میکند به این که وصول بسعادت و اتصاف بفضائل وابسته بدو رکن است.
1) صبر و بردباري در برابر رنجها و ناگواریها که مسئلت و درخواست حالی است. )
2) نماز و توجه بآفریدگار که مسئلت قلبی و جوارحی است و امّا اینکه مورد خطاب در این آیه شریفه مسلمانان است یا یهود یا )
مقصود همه افراد بشر است بین دانشمندان و علماي تفسیر مورد اختلاف است.
عدهاي معتقدند که چون این آیه عطف بآیات جلو میباشد لذا بقرینه آیات قبل و همچنین آیات بعد مورد خطاب بنی اسرائیل است
زیرا علماء یهود میترسیدند با قبول اسلام و پیروي از پیامبر اکرم ریاست و مقام آنان از بین برود لذا خداوند بآنها دستور میدهد که
در پیروي حق از صبر و صلاة مدد بگیرید و با توجه بخدا و خویشتن داري هواي نفس و آمال و آرزوهاي دنیوي را زیر پا بگذارید
تا پیروي از پیامبر اسلام بر شما آسان گردد ولی جبائی میگوید مورد خطاب در
ص: 5
این آیه مسلمانان است نه اهل کتاب لکن اکثر مفسرین نوشتهاند که خطابات قرآن شامل جمیع مکلّفین است گر چه شأن نزول آیه
در مورد بخصوصی هم بوده باشد زیرا این موضوع باطلاق و عمومیّت آیه ضرر نمیرساند اینک میفرماید:
از صبر و نماز یاري طلبید و با استقامت و توجه بخدا براي پیروي از حق و دوري جستن از حبّ ریاست و پیشوائی نیرو بگیرید اما
این کار جز براي خاشعان، بزرگ و شاق و گران است زیرا دنیا و نمایشهاي آن آنان را چنان گرفته که مغرور و خود باختهاند و
استعداد باطنیشان از حرکت افتاده است. از این آیه استفاده میشود که:
بندگان خدا در پیش آمدها و مصائب زندگی باید از نماز کمک بگیرند و رمز موفقیّت آنان در استقامت و استمداد از خداست و
همچنین معلوم میشود که نماز عبادت سنگینی است که فقط اشخاص خدا ترس آن را ترك نمیکنند.
(45)
ص: 6
[سوره البقرة ( 2): آیه 46 ] .... ص : 6
اشاره
( الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ ( 46
ترجمه و شرح .... ص : 6
خداوند متعال در این آیه شریفه صفات خاشعان را یاد آوري نموده و میفرماید:
آنها کسانی هستند که بملاقات پروردگار خویش ایمان دارند و میدانند که در پیشگاه عدل الهی حاضر خواهند شد و به سوي وي
صفحه 26 از 257
بازگشت خواهند نمود.
از تعبیر یظنون بجاي یوقنون چنین بنظر میرسد که مقصود آن است که:
کمترین علمی به این که انسان با خدا رو برو خواهد شد کافی است تا آثاري در جان آدمی باقی گذارد و دلها را بخشوع و جانها
را بنرمی وا دارد و بلکه تعبیر بظن در این مورد بلیغتر از یقین است زیرا نشان میدهد که ظنّ هم بملاقات ربّ موجب خشوع و
نگرانی است تا چه رسد به یقین چنانکه همه نگرانیها و امیدها و جنبوجوشها از ظن برمیخیزد و همچنین سرزنشی در باره
مخاطبین این آیات است که اگر گمان هم بملاقات ربّ داشته باشند چنین بوده باشند تا چه رسد به این که اینها خود را اهل باور و
یقین جلوه دهند و همچنین اشاره باین است که مطلب بالاتر از حوصله فکري و ادراك ذهنی انسان است پس هر چه از این حقیقت
در ذهن آدمی پرتو افکند چون کامل و واقع آن نیست از جهت واقع ظن است و نشانهها و مقدمات آن واقع میباشد.
46 ) ص: 7 )
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 7
بر صلاة و صبر زین مشکل طریق گفت جوئید استعانت چون غریق
صبر یعنی بر مکاره کز قضا وارد آید تا شود کامل رضا
صیقل صبرت زداید زنگ قلب زان بدل بر روح گردد رنگ قلب
هم صلاتت کو حضور دائم است ذکر و فکر بیفتور دائم است
شد بمانند دو بال از بهر طیر مرغ جانت زان هوا گیرد به سیر
تا رسی بر آشیان اصل خویش بی خزان یابی بهار و فصل خویش
ره شود طی سالک اندر منزل است خود فناي فی اللّه است و واصل است
گفت این باشد بزرگ اعنی که شاق جز بر آن دل کوست خاشع در وفاق
آن کسانیکه بود شان در گمان مر لقاي رب خود با چشم جان
میکنند او را ملاقات از یقین هم به او سازند رجعت بی معین
و اندر آنجا نیست جز او یارشان چونکه آید نوبت دیدارشان
با کمال بی نیازي بهر پند ارمغانی خواهد از نادار چند
ارمغان عاشق آنجا مرد کیست عجز و فقر و خواري و دلبرد کیست
گیرد اندر کف دلی لبریز خون که بر او رحم آورد عالی و دون
سینه از زخم هجران چاك چاك دیده خونینتر از دل پر ز خاك
(46 -45)
ص: 8
شان نزول .... ص : 8
طبري و رمانی و اکثر دانشمندان معتقدند که مخاطب در آیه وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ صاحبان کتابند ولی به تمام مردم از لحاظ
تهذیب اخلاق و تعلیم شامل میگردد.
صفحه 27 از 257
و عدّهاي نیز گفتهاند مخاطب در این آیه مسلمانان هستند لکن اقوي آن است که خطاب بتمام مکلفین است زیرا دلیلی بر تخصیص
نداریم بلکه اقتضاء آیه شریفه عموم مکلفین است.
سیوطی نیز این شأن نزول را بنحو اختصار نقل کرده است.
و امّا در باره آیه مبارکه الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ.
مرحوم بحرانی در تفسیر برهان و ابن شهر آشوب از امام محمّد باقر علیه السّلام.
و نیز از ابن عباس نقل کردهاند که این آیه در باره علی بن أبی طالب علیه السّلام و عثمان بن مظعون و عمّار یاسر و یاران آنها نازل
گردیده است.
ص: 9
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 9
قوله تعالی بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ صلاة- بمعنی دعا، درود، رحمت، توجه و انعطاف است. صلاة از جانب خدا رحمت است از جانب
ملائکه استغفار و از جانب بنده دعا است چنانکه در آیه 56 سوره احزاب میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً.
لکن مرحوم علامه طباطبائی مینویسد:
معنی جامع صلاة چنانکه از موارد استعمال آن بدست میآید انعطاف است ولی باختلاف نسبت متفاوت میشود.
اما راغب در مفردات نوشته: بیشتر اهل لغت گفتهاند: صلاة بمعنی دعا و تبریک و تمجید است و جمعش صلوات است چنانکه در
آیه 157 سوره بقره میفرماید:
أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَۀٌ.
و صلاة در اسلام بزرگترین عبادتی است که در رأس همه عبادات قرار گرفته، ستون دین و تارك آن کافر محسوب میشود.
نماز رابطه بین انسان و خدا است و انسان را از فحشاء و منکر باز میدارد ص: 10
چنانکه در آیه 45 سوره عنکبوت میفرماید:
إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ.
عدهاي از علماء گفتهاند:
اصل صلاة از صلاء است و معنی صلّی الرّجل این است که او با این عبادت از نفس و جان خویش صلاء را که همان آتش افروخته
خدائی است دو رو بر طرف کرد و لذا کنیسهها و عبادتگاههاي یهود صلوات نامیده شده است چنانکه در آیه 40 سوره حج
میفرماید:
لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ.
از این ماده است:
مصلی- یعنی نماز گذار و جمعش مصلین است چنانکه در آیه 5 سوره ماعون میفرماید:
فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ.
مصلّی- یعنی محلّ نماز و ضمنا ذکر کلمه اقامۀ در نماز هشداري است بر اینکه مقصود از نماز وفا نمودن و بجاي آوردن حقوق و
شرایط نماز است نه فقط انجام صورت ظاهري آن و لذا روایت شده که:
انّ المصلّین کثیر و المقیمین لها قلیل.
صفحه 28 از 257
و این ماده در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی طلب آمرزش و رحمت است چنانکه در آیه 103 سوره توبه ص: 11 )
میفرماید:
وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ یعنی دعاك.
2) بمعنی بخشش و عفو چنانکه در آیه 157 سور بقره میفرماید: )
أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَۀٌ.
یعنی بخشش و عفو پروردگار ویژه کسانی است که در برابر حوادث ناگوار صبور و شکیبا هستند.
3) بمعنی نماز چنانکه در آیه 3 سوره بقره میفرماید: )
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ یعنی یتمّون الصلوة الخمس.
4) بمعنی کنشت چنانکه در آیه 40 سوره حج میفرماید: )
لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ یعنی کنائس الیهود.
5) بمعنی دین چنانکه در آیه 87 سوره هود میفرماید: )
قالُوا یا شُعَیْبُ أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا یعنی أ دینک یأمرك.
6) قرآن خواندن در نماز چنانکه در آیه 110 سوره بنی اسرائیل میفرماید: )
وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ یعنی بقرائۀ القرآن فی صلاتک.
7) بمعنی درود و آفرین چنانکه در آیه 56 سوره احزاب میفرماید: ص: 12 )
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یعنی یحیّونه.
قوله تعالی الَّذِینَ یَظُنُّونَ ظن- یعنی گمان، شک، توهم، خیال، احتمال قوي. اما وهم عبارت از احتمال ضعیف و شک تساوي طرفین
است چنانکه در آیه 32 سوره جائیه میفرماید:
إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ.
و این کلمه گاهی بمعنی یقین نیز بکار برده میشود مانند آیه مورد بحث ولی مرحوم سید مرتضی اعلی اللّه مقامه میفرماید: مشکل
است ظن را در جاي علم بکار بریم زیرا قرآن آندو را از هم جدا کرده است چنانکه در آیه 28 سوره نجم میفرماید:
وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ.
و همچنین بعید است که ظن را در قرآن بمعنی شک بگیریم زیرا این هر دو جنس مستقلّی هستند و قرآن بهر یک توجه خاصی
دارد.
و اگر بگویند چرا در بعضی از آیات قرآن بجاي علم بقیامت ظن بکار برده شده است در صورتی که در باره آخرت یقین لازم
است نه ظن چنانکه در آیه 4 سوره بقره میفرماید:
وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ.
مفسرین در جواب نوشتهاند: علّت استعمال ظن در آیات مربوط بآخرت شاید بخاطر این است که ظن ملاقات رب و ظن بعثت هم
در اصلاح عمل و ترس از ص: 13
خدا کافی است زیرا انسان ذاتا از خطر احتمالی نیز پرهیز میکند چنانکه در آیه 51 سوره انعام میفرماید:
وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِینَ یَخافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا إِلی رَبِّهِمْ.
نظر صاحب المیزان و المنار نیز نزدیک باین است امّا کسانیکه ظن را در آیات مزبور بمعنی علم گرفتهاند از ظاهر عدول کردهاند
صفحه 29 از 257
که نباید بکنند ولی راغب نوشته:
اگر ظن قوي باشد و یا مانند قوي تصور شود با ان مشدده و ان مخفّفه از مثقله بکار برده میشود و چون ان مشدّد و مخفّف براي
تحقیق است لذا اگر قبل از کلمه ظن بکار برده شود نشانه این است که ظن در اینجا بمعنی یقین است چنانکه در آیه 28 سوره
قیامت میفرماید:
وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ و جمعش ظنون است چنانکه در آیه 10 سوره احزاب میفرماید:
وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا و الف ظنونا زائد است براي رعایت قافیه با آیات قبل آمده و این ماده در ضمن آیات قرآن بمعانی متعددي
بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی دانستن و یقین کردن چنانکه در آیه 24 سوره ص میفرماید: )
وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ یعنی ایقن داود انّما ابتلیناه.
2) بمعنی گمان و تردید چنانکه در آیه 32 سوره جاثیه میفرماید: )
قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَۀُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ یعنی ان نشکّ الّا شکّا. ص: 14
3) بمعنی پنداشتن چنانکه در آیه 14 سوره انشقاق میفرماید: )
إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ یعنی حسب ان لا یرجع.
4) بمعنی بداندیشیدن چنانکه در آیه 24 سوره تکویر میفرماید: )
وَ ما هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنِینٍ:
یعنی و این رسول شما هرگز در باره وحیی که از طرف پروردگار بر وي نازل میشود بد گمان و بداندیش نیست.
ص: 15
توضیحات .... ص : 15
1) قوله تعالی اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ. )
در این آیه مبارکه اگر چه در ظاهر مخاطب بنی اسرائیل است ولی دستور شامل تمام افراد مکلفین میباشد یعنی همه بصبر و صلاة
مأمورند و اینکه چرا همه مأمور بصبر و صلاة شدهاند شاید بخاطر این است که هیچ فضیلت و کمالی عاید بشر نمیشود مگر از پرتو
صبر، و صلاة هم یکی از مصادیق صبر بشمار میآید.
یکی از مفسرین در ذیل این آیه شریفه مینویسد: کلید گنجینه کلیه سعادات صبر است، راهی که روح ما را بمنشاء وجود خود
نزدیک مینماید صبر است کمال انسانی و صعود وي از مرحله حیوانیت باوج ملکوتیت از پرتو صبر است علم و معرفت و عمل نیکو
و کلید کمالات روحانی و جسمانی و تحصیل سعادت دنیوي و اخروي کسی را میسر نمیگردد مگر وقتی که بدامان صبر چنگ
بزند و شاید سر اینکه انبیاء عظام را اولو العزم نامیدهاند همین باشد که آن بزرگواران داراي عزم ثابت و در درجه اعلاي متانت و
استقامت بودهاند و حوادث و مخالفت، آنها را ذرهئی تکان نمیداده و سر سوزنی بر عزم و اراده و استقامت آنها زیان نمیرسانیده
از این رو دانشمندان گفتهاند جوهر و ذات انسان عقل است و جوهر عقل تمیز است و جوهر تمیز صبر است زیرا که عقل است
انسان را بصبر امر میکند و کسی متصف بصبر میگردد که عقلش بر طبعش غالب گشته و قواي نفسانی وي تحت تسخیر قواي
عقلیه وي در آمده باشد و در موقع هیجان قواي طبیعی از حکم عقل و شرع تجاوز ننماید و همچنین در موقع عمل استقامت و أنوار
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص: 16
پایداري نماید و قواي حسی خود را بزحمت وا دارد تا آنکه هر عضوي از اعضاء وي انجام وظیفه نمایند از این رو در حدیث آمده
صفحه 30 از 257
که صبر نسبت بایمان مانند سر است نسبت ببدن همانطوریکه حیات بدن بلکه وجود و تحقیق آن بسته بسر است ایمان نیز بدون صبر
تحقق پذیر نیست لذا کسی که صبر نداشته باشد ایمان پا بر جا و محکم نیز ندارد و براي اتصاف بصفت حمیده صبر دو چیز لازم
است یکی معرفت و علم به این که آنچه در عالم واقع میگردد از روي حکمت و صلاح نوعی عالم و صلاح شخصی هر فردي است
بلکه نظام عالم منوط بآن است و دیگري تمرین است که انسان بمجاهده با نفس خود را وادار نماید بصبر و بردباري تا اینکه صبر
کردن عادت و ملکه او گردد و اینکه در آیه مورد بحث صلاة را بصبر عطف نموده شاید بخاطر این است که نماز یکی از علامات
ظاهر و مصادیق بارز صبر است و بیان خاص بعد از عام است و نماز مطلوب شارع که نماز گذار را از فحشاء و منکر باز دارد بدون
اعمال صبر امکان پذیر نیست.
و راجع به این که چرا ضمیرها در وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ مفرد آمده و حال آنکه دستور استقامت از دو امر صبر و صلاة است قولهائی است
که بهتر از همه، قول اکثر مفسرین است که گفتهاند ضمیرها عاید بصلاة است زیرا آن اغلب و افضل است و بعضی از دانشمندان نیز
گفتهاند مراد هر دو است هر چند لفظ واحد است و براي تأیید نظر خودشان بآیاتی از قرآن استناد نمودهاند از آن جمله است آیه
34 سوره توبه و آیه 11 سوره جمعه که میفرماید:
وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّۀَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ- و آیه وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها. أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 2، ص: 17
و عدهاي هم معتقدند که ضمیرها باستعانت بر میگردد که از امر بآن، فهمیده میشود.
2) قوله تعالی الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ. )
استعمال یظنّون در این آیه شریفه بجاي یوقنون بخاطر این است که آنها نمیدانند خاتمه کارشان چه خواهد شد زیرا عاقبت کار بر
آنها پوشیده است و بیقین نمیدانند چه میشود و در امان نیستند که در حالشان چه تغییر و تبدیلی دست خواهد داد و اعتقاد بر این
دارند که بملاقات پروردگار نایل خواهند گردید چنانکه پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:
مؤمن همیشه از بدي فرجام خویش ترسان است و یقین رسیدن بخدا را تا موقع تسلیم جان و پیدا شدن ملک الموت ندارد.
بعضی از مفسرین نوشتهاند:
تعبیر یظنون بجاي یوقنون شاید اشاره باین باشد که:
مرتبه ایمان و درجه آن نسبت به قیامت اگر چه به مرحله یقین هم نرسیده باشد کافی است آثاري در جان آدمی باقی بگذارد و به
روان انسان نیرو و آرامش ارزانی دارد و دلها را بخشوع و جانها را به اطاعت خداوند وا دارد.
بعضی از مفسرین نیز معتقدند که کلمه (با گناهان) در آیه مقدر است یعنی خاشعان کسانی هستند که میترسند و بیم دارند با
گناهانشان خدا را ملاقات نمایند و معتقدند که ملاقات خدا کنایه از مرگ است چنانکه میبینیم وقتی کسی مرد میگویند خدایش
را ملاقات کرد یعنی بپاداش و کیفرهاي الهی نأیل گردید. ص: 18
یا اینکه منظور از لقاء یک نوع شهود باطنی باشد بدینمعنی در اثر عبادت و اطاعت دستورات الهی بجائی برسد که با چشم دل خدا
را مشاهده نماید چنانکه مولی علی بن ابی طالب علیه السّلام در جواب دعلب یمانی فرمودند.
ا فأعبد ما لا اري یعنی آیا خدائی را که نمیبینم پرستش میکنم؟
لذا میتوان گفت که ملاقات پروردگار اختصاص بقیامت ندارد بلکه عارفین بمقام ربوبیت در همین عالم نیز با اینکه در حجاب
طبیعت پیچیده شدهاند این نحو ملاقات براي آنان میسر است چنانکه از صیغه اسم فاعل ملاقوا نیز این معنی ظاهر میگردد.
تفسیر قمی مینویسد:
ظن در قرآن بدو وجه مورد استعمال قرار گرفته است.
صفحه 31 از 257
1) بمعنی یقین و شهود مانند آیه مبارکه: )
الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ.
2) بمعنی شک و تردید مانند آیه شریفه: )
وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ.
تفسیر امام علیه السّلام میفرماید:
یعنی همواره انتظار دارند که رحمت پروردگار را دریابند زیرا آن بزرگترین کرامتی است براي بندگان شایسته و بقرینه تفسیر امام
علیه السّلام محتمل است ظن در آیه مورد بحث بمعنی امید باشد.
و اما راجع به کلمه رجعت میپرسند آیا قبلا مردم در آنجا بودهاند؟ زیرا معنی رجعت بازگشت بمکان و یا حالتی است که انسان قبلا
در آن بوده و یا داشته ص: 19
است پس رجوع مردم بسوي خدا چه معنی دارد؟
مفسرین در جواب این پرسش نوشتهاند:
معنی آیه این است همینطور که قبل از آمدن بدنیا هیچ بودند بار دیگر به نیستی باز میگردند یا بجهانی میروند که جز خدا کسی
مالک نفع و ضرري براي آنان نیست همانطوریکه در آغاز آفرینش این چنین بودند یا اینکه بقول بعضی از مفسرین مردم براي
زندگی مجدد در آخرت باز میگردند.
ص: 20
روایات .... ص : 20
1) عیاشی بسند خود از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده که آنحضرت بمسمع فرمودند اگر یکی از شماها گرفتار حزن و )
اندوهی شد و هم و غم دنیا بر او چیره گردید وضو گرفته و بمسجد برود و دو رکعت نماز بجا آورده و دعا کند تا خدا آن غم را از
او زایل فرماید سپس فرمودند میبینید که خداوند میفرماید:
اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ.
2) در کافی بسند خود از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند هرگاه شما گرفتار شدید و پیش آمدي برایتان رخ )
داد روزه بگیرید آیا مشاهده نمیکنید که خداوند میفرماید:
اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ.
3) شیخ طوسی بسند خود از داود بن فرقد روایت نموده که وي گفت بامام جعفر صادق علیه السّلام عرض کردم آیا مراد از نماز و )
زکوة و حج در قرآن، شما ائمه میباشید؟ فرمود بلی اي داود مائیم نماز و روزه و حج و کعبه و مائیم وجه اللّه و آیات اللّه پس باید
هنگام ابتلاآت و شدائد بموجب آیه شریفه بآن بزرگواران توسل جسته و از آنان کمک گرفت.
4) در کافی از امام جعفر صادق علیه السّلام نقل کرده که آنحضرت فرمودند: )
وقتی امیر المؤمنین از امري خائف میشد توسل بنماز مینمود و این آیه را تلاوت ص: 21
میفرمود اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ الی آخر.
5) ابن شهر آشوب از امام محمّد باقر علیه السّلام نقل کرده که این آیه در باره علی علیه السّلام و عثمان بن مظعون و عمار یاسر و )
یاران آنها نازل شده است.
6) تفسیر عیاشی از امیر المؤمنین علی علیه السّلام روایت نموده که آنحضرت در تفسیر الَّذِینَ یَظُنُّونَ فرمودند جمله یظنّون در این )
صفحه 32 از 257
آیه شریفه بمعنی یوقنون میباشد یعنی خاشعین یقین دارند در عالم محشر حضور خواهند یافت.
7) از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله روایت شده که مؤمن همواره از سوء عاقبت خود ترسان خواهد بود و تا هنگام احتضار و )
مرگ بیم آن را دارد که از مرضات پروردگار محروم بماند.
8) تفسیر عیاشی از امیر المؤمنین علیه السّلام در ذیل آیه الَّذِینَ یَظُنُّونَ فرمودند یعنی خاشعین کسانی هستند که همواره یقین دارند )
که هنگام رستاخیز براي رسیدگی باعمال بر انگیخته خواهد شد.
ص: 22
تجزیه و ترکیب .... ص : 22
قوله تعالی اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ استعینوا- امر ارشادي و جمع و مصدر آن استعانت است بالصّبر باء سببیۀ و اسم مصدر و الصلوة
معطوف و ارشاد به رکن دیگر است.
وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ.
ضمیر منصوب راجع باستعانت است که از آیه استفاده میشود یا بلحاظ اهتمام بشأن نماز راجع به صلاة است لکبیرة مرفوع و خبر و
مستثنی منه و لامش براي تأکید است الّا علی الخاشعین جمله استثنائیه که بحرف علی تعدیه شده است الخاشعین- مجرور بصورت
فاعل و مصدرش خشوع است.
الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ الذین- موصول و صفت یظنّون فعل مضارع و جمع و صله و اسم مصدر آن ظن است أَنَّهُمْ مُلاقُوا
رَبِّهِمْ جمله بجاي دو مفعول براي یظنّون است ملاقوا بهیئت فاعل و مضاف و مصدر آن لقاء است و اضافه لفظ جلاله رب بضمیر
نشانگر آن است که لقاء رحمت باري با اعتماد قلبی و آرامش خاطر خواهد بود وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ جمله معطوف و مفعول و بیان
این است که از مبادي و علل خشوع قلبی آن است که اهل ایمان یقین دارند که زندگانی و تنعم بنعمتهاي ابدي هرگز پایان پذیر
نخواهد بود.
ص: